برزخ در لغت به معنای حد واسط میان دو چیز است، از این رو به عالم حایل میان دنیا و آخرت، "جهان برزخ" گفته می شود. اصطلاح "برزخ" به این معنا تنها در یک آیه از قرآن آمده است: وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ . و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند! (المؤمنون/100)
چنانکه در متون روایی و لسان بزرگان اهل معرفت و ارباب شهود آمده، روح انسان بعد از پایان زندگی این جهان در اجساد لطیفی قرار می گیرید که از بسیاری از عوارض این ماده بر کنار است و چون از هر نظر شبیه این جسم است ، به آن (قالب مثالی ) یا (بدن مثالی ) می گویند که نه به کلی مجرد(عاری از ماده) است ، و نه مادی محض ، بلکه دارای یکنوع "تجرد برزخی" است .
صورت مردمان برزخی رنگ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی و مسرت و غضب و نگرانی هست ، در آنجا نور هست . بنابراین ، موجودات برزخیه دارای صورت جسمیه هستند ولی هیولی(ماده نخستین در اصطلاح اهل فلسفه) و ماده ندارند.
بعضی از محققان آن را تشبیه به وضع روح در حالت خواب کرده اند که در آن حال ممکن است با مشاهده نعمتهائی براستی لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متالم شود آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر می شود، و به هنگام دیدن خواب های هولناک ، فریاد می کشد، نعره می زند، پیچ و تاب می خورد، بدن او غرق عرق می شود.
حتی بعضی معتقدند که در حال خواب به راستی روح با قالب مثالی فعالیت می کند و حتی بالاتر از آن معتقدند که ارواح قویه در حال بیداری نیز می تواند همان تجرد برزخی را نیز پیدا کند، یعنی از جسم جدا شده و با همین قالب مثالی به میل خود، و یا از طریق خوابهای مغناطیسی در جهان سیر کند و از مسائلی با خبر گردد.
بلکه بعضی تصریح می کنند که قالب مثالی در باطن بدن هر انسانی هست ، منتها به هنگام مرگ و آغاز زندگی برزخی جدا می شود و گاه در همین زندگی مادی دنیا نیز امکان جدائی چنانکه گفتیم برای او حاصل می شود.
حال اگر تمام این مشخصات را برای قالب مثالی نپذیریم اصل مطلب را نمی توان انکار کرد چرا که در روایات بسیاری به آن اشاره شده و از نظر دلیل عقل نیز هیچگونه مانعی ندارد.
موجودی که در عالم برزخ است ماده ندارد؛ اما شکل و صورت و حد و کم و کیف و أعراض فعلیه را دارد؛ یعنی دارای اندازه و حدود است ، دارای رنگ و بوست . صورت مردمان برزخی رنگ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی و مسرت و غضب و نگرانی هست ، در آنجا نور هست . بنابراین ، موجودات برزخیه دارای صورت جسمیه هستند ولی هیولی(ماده نخستین در اصطلاح اهل فلسفه) و ماده ندارند.
تمثل برزخی اهل ایمان
ارواح مؤمنین که از دار دنیا میروند در عالم برزخ به صورت های برزخیّه مُمثَّل و مُصوَّر میگردند. ارواح کافران به صورت شیاطین و ملکاتی که در آنهاست و آن ملکات ناشی از صفات بهیمیّه آنها می باشد، در عالم برزخ به همان صورت های مثالیّه و برزخیّه مُمثَّل میشوند. ولی مؤمنین که از دنیا رخت بر می بندند پس از مرگ به صورت انسانند نه به صورت های دیگر.
قالب مثالی در باطن بدن هر انسانی هست ، منتها به هنگام مرگ و آغاز زندگی برزخی جدا می شود
در «کافی » با إسناد متّصل خود از أبوبصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: ارواح مؤمنان در بهشت در کنار درختی در صورت اجسام بشریّه قرار دارند و بدین صورت ها یکدیگر را می شناسند و با یکدیگر گفتگو دارند. چون یک روح تازه بر آنها وارد شود، میگویند: فعلاً او را از پرسش واگذارید، چون از مقام هول و ترس عظیمی رهائی یافته است . و سپس از او می پرسند: فلان کس چه کرد؟ و فلان کس چه کرد؟ اگر در پاسخ بگوید: او زنده بود، ارواح امید خیر و رحمت و سعادت درباره او دارند؛ و اگر بگوید: هلاک شده است ، ارواح میگویند: به پستی و خواری گرائید، به پستی و خواری گرائید. چون اگر از اهل بهشت بود مسلّماً با آنها بود و چون در میان آنها نیامده معلوم میشود در جهنّم رفته است .
و نیز در «کافی » با سند متّصل خود از أبوبصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که : میگوید: درباره ارواح مؤمنان از آن حضرت سؤال کردم ، فرمودند: در حجره هائی در بهشت سکونت دارند، از غذای بهشتی میخورند و از آشامیدنی های آن می آشامند و میگویند: بار پروردگارِ ما! ساعت قیامت را برای ما به پا دار، و بر آنچه به ما وعده فرمودی وفا کن ، و آخرین فردِ ما را به اوّلین فردِ ما ملحق گردان .
منابع:
تفسیر نمونه، ذیل آیه 100سوره مومنون
آشنایی با قرآن، استاد مطهری، ج9، صفحات 215 تا 218
معادشناسی، علامه حسینی طهرانی